به یاد کسی که دیگر مال من نیست
به یاد کسی که دیگر مال من نیست حتی ...
اون حلقه که تو دستته طناب اعدام منه
ستاره ی غرق به خون توو سفره ی شام منه
تو اونجا غرق زندگی
من اینجاغرق مردنم
مثل یه دیوونه دارم اشک میریزم جون میکنم
از خونه بیرون میزنم
طاقت موندن ندارم
باید بیام ببینمت یه هدیه ای برات دارم
چقدر شلوغه کوچتون
ببین چه شورو حالیه
اما تو سفره عقدتون جای یه چیزی خالیه
اگه میشه توو این لباس نبینمت رویای من
فقط بذار نگات کنم چیزی نگو حرفی نزن
بی دعوت اومدم ببخش
مهمون ناخونده منم
خواستم کنار تو باشم لحظه ی پرپر زدنم
چیزی برام نمونده که
وصلم کنه به این زمین
غیر یه رگ که بعد تو پاره میشه فقط همین
چشماتو روی من نبند نه ترس دارم تموم میشم
رو سفره ی عقدت میخوام گلای قرمز بپاشم
این دم آخر بذار تا نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه
چهارشنبه 2 آذر 1390 - 9:23:57 AM